تحلیلسیاسی

صبح تا شام مشغول حذف رسمی جمهوریت هستند

«خدا تدبیرشان دهد»

حجتی بر سکوت نیست/

کدام کشور مدنی و نظام قانونمند جهان را می‌شناسید که بدون محاکمه و حکم قضایی با شخصیت‌های خود چنین کند/

صبح تا شام مشغول حذف رسمی جمهوریت از همه صحنه‌ها، و جایگزینی آمریت در همه‌ی سطوح هستند/

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوالفضل فاتح

این روزها مصادف با آغاز چهاردهمین سال حصر آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد است. هر وجدان بیداری از این ظلم مستمر شرم می کند.

اگر در آن ایام تلخ و در انبوه دروغ و پروپاگاندای سیاه، توانستند ذهن بخشی از جامعه را از حقیقت منحرف سازند، اینک عملکرد ۱۴ ساله ی آقایان، به عینه نشان می‌دهد که طلایه داران حقیقت و پیشگامان دروغ چه کسانی بودند. از دولتمردانی که میلیون‌ها مردم را خس و خاشاک خواندند، تا قاضیانی که دادگاه‌های آن چنانی تشکیل دادند و فرماندهان نظامی و امنیتی که در خدمت قدرت و دروغ قرار گرفتند و سیاستمدارانی که واقعیت را کتمان نمودند تا چند صباحی کرسی ها را اشغال نمایند، و اربابان رسانه که با پمپاژ دروغ و بهتان به چشم حقیقت خاک پاشیدند، کجا هستند؟

آنان که بی شرمانه یا ساده اندیشانه و ناآگاهانه بر آن ظلم ها چشم پوشیدند و یا از آن ستم های سیاه حمایت کردند به چه سرنوشتی مبتلا شدند؟ زمانه، عجب دادگاه و «مختاری» است!

از مشکلات اصلی کشور عزیزمان، ضعف تدبیر و شکاف حکمت – سیاست است. دامنه ی فزاینده‌ی بی تدبیری ها، ناکارآمدی ها و فسادها و ناامیدی های جاری را ببینید. شکاف های ملی را ببینید. عدم توازن های داخلی و خارجی را ببیند. محصول چیست؟

محصول همان بی تدبیری ها و سیاست های همانهایی است که رسما در طول انتخابات ۸۸ و پس از آن، تمام قد از دولتی ناکارآمد دفاع و در سمت فریب ایستادند و جریانی دیگر را سرکوب نمودند و به آن شیوه ی استیلاطلبانه اصرار ورزیدند و دلهای فراوانی شکستند و خون ها ریخته شد. محصول باندهای مافیایی است، که نهادهای کشور را جولانگاه خود ساختند و بنیادِ خانه ی میهن را نشانه رفتند و تا همین امروز، صبح تا شام مشغول حذف رسمی جمهوریت از همه صحنه ها، و جایگزینی آمریت در همه ی سطوح هستند.

حصر آقای مهندس موسوی و آقای کروبی و خانم رهنورد، تنها حصر سه شخصیت نیست، نمادی از تدابیر غلط و لکه تاریک در دامان قانون و آزادی و وجدان این سرزمین است که با سرمایه های خود چه می کند؟ آنها وجدان بیدار جامعه ای هستند که در تنگنای خفقان محصور شده است.

آنها نمونه‌ای از بیداری ملی ما هستند که به دلیل پیش بینی از روندهای مخرب علیه استقلال و ملیت و دیانت کشور، فریاد بیدار باش برآوردند. کدام مرد قانون، کدام انسان آزادیخواه و کدام وجدان بیدار می تواند در برابر این حصر عدالت و آزادگی، آرام بماند؟ کدام انسان آزادیخواه می تواند با وجود این حصر، احساس آزادی داشته باشد؟ کدام کشور مدنی و نظام قانونمند جهان را می شناسید که بدون محاکمه و حکم قضایی با شخصیت های خود چنین کند و هیچ نهادی هم برای شکایت از این وضع باقی نگذارد؟

آنها اگر ایستادگی و شکیبایی ورزیدند، برای کرامت انسانی و سعادت ملت بوده است. زمانه گواهی داد که آنها برای خود هیچ نمی خواستند، و به چیزی جز سرفرازی ملت و میهن نمی اندیشیدند و این شیوه ی مصلحان این سرزمین است.

آنها به مردم و حقوق مردم «شفقت» داشتند و راه را، «شفقت» با مردم و منافع مردم می دانستند همان چیزی که در سیاست های کشور کمیاب یا مفقود است و در نتیجه مصائب بزرگی را به مردم به ویژه طبقات ضعیف تحمیل نموده است. مگر می توان به مردمی شفقت داشت، اما با سیاست های غیر علمی، پراشکال و سست بنیاد، تمام اقتصاد و معیشت و زندگی آن مردم را دستخوش التهاب و شوک های تورمی پیاپی و تنش های مستمر روزانه نمود و فضیلت های معنوی و گزینه های اخلاقی جامعه را در معرض تهدید قرار داد و آرامش مادی را از اکثریت سلب نمود؟

چرا باید شکیبایی این مردم خوب، گروگان قلب‌های قسی سیاست شود؟ ای کاش انسانیت، محورمیدان سیاست می شد: «مردم ما مردمان بسیار خوبی اند. با آنان شفقت کنید. بسیاری از امور بهبود خواهد یافت».

بارها از مهندس موسوی شنیدم که نگران ناکارآمدی ها و بی تدبیری ها و نگران آینده این کشور بزرگ بودند. همان روزهای نخست پس از انتخابات، آقای مهندس می گفت: «ما برای خود چیزی نمی خواهیم. اگر چنین پیش برود، آینده آبستن تلاطم و بحرانهای سنگین و بسیاری است. جوانان این نسل متفاوتند. اگر بی تدبیری ها و بی مسئولیتی‌ها ادامه یابد، در آینده بسیاری به دست اندرکاران امروز اعتماد نخواهند کرد…..». عجیب که کلمه به کلمه ی این سخنان عینا محقق شده است.

عجیب تر این که بعضی دست اندکاران کشور، خود زندان رفته‌های رژیم سابقند و بهتر از هر کسی می دانند که حصر و زندانی کردن منتقدان و مخالفان، نشانه ی ضعف حاکمان است. این گونه حصر و زندانی کردن نه تنها مغایر با حقوق اساسی انسان و قانون اساسی است، بلکه فرصت و موهبت انتقادهای سازنده‌ای که می‌توانست و می تواند به بهبود جامعه منجر شود، را خفه می‌کند.

حاکمان، با وجود منتقدان قَدَر است که می توانند سیاست هایشان را محک بزنند. در فقدان منتقدان رشید است که توازن حکمت در سیاست بر هم می خورد و با شکاف حکمت – سیاست، عبور از پیچیدگی ها که نیازمند دنیادیدگی و عمق بینش است جای خود را به سطحی نگری و تحجر و جمود می دهد و تسلط تدریجی آدم های تو خالی و اهالی تملق و تزویر کار را به جایی می رساند که حکومت از ملت عقب می ماند.

برای جبران همین عقب ماندگی حکومت از ملت است، که حکومت‌ها به ریسمان خشونت و محدودیت و نظارت‌های حذفی و فله ای متوسل می‌گردند. سرکوب، باب های گفت و گو را می بندد و با ایجاد جو ترس و تردید، جوانه های امید را در نسل های بعد می خشکاند یا موجب فوران اعتراض و تنفر می شود. این گونه سرکوب ها، حتی بر خلاف تمایل آمران و عاملان، منجر به شکاف دولت – ملت و انزجار افکار عمومی خواهد بود. علاوه، پرسش مهمی را پیش روی منطق دینی حاکمیت و وجهه ی بین المللی کشور قرار می دهد.

اگر تکنولوژی ارتباطی امکانات فراوانی در اختیار قدرتها برای تحمیل و تحمیق و سرپوش گذاشتن بر حقایق قرار داده است، همین امکان در اختیار ملت ها برای آشکارسازی حقیقت و رسوا ساختن دروغ قرار گرفته است. از این روست که می بینیم، خوشبختانه تیغ سانسور و اتهام و تحریف، توانی در برابر گویایی شرافت و صداقت محصوران نداشته است. ایشان از نمادهای ایستادگی در برابر ظلم و کژروی ها و سیمای صداقت و نجابت و شرافت ماندند و در پهنه ی تاریخ معاصر ما، به عنوان مصلحی بزرگ و میهن دوست، پایدار خواهند ماند.

البته فرصت مبارک نیمه شعبان، مغتنم است. ای کاش عاقله ی حکومت، خسارت این حصر را با رفع آن کوتاه نماید. چگونه می توان با حصر پرچم دارترین نسل مدیران دهه ی نخست انقلاب و دفاع مقدس، ادعای آزادی و میراث داری داشت. این اگر میراث خواری نیست، پس چیست؟ گفته می شود، این سخن ها چه بسا به جایی نمی رسد، اما حجتی بر سکوت نیست. وظیفه ی هر یک از جریانات و گروه ها و هر یک از ماست که پیوسته رفع این حصر را گفت و گو و مطالبه کنیم و علاوه، در این مسیر و در همه امور دعا کنیم که «خدا تدبیرشان دهد».

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ابوالفضل فاتح
۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۲

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا