آفتهای جرگههای رفاقتی درون احزاب سیاسی
علی امیری، دانشیار دانشگاه زنجان، عضو حزب انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
۱- احزاب و جبهههای سیاسی بهعنوان یکی از ارکان مهم دموکراسی، معمولاً با هدف نمایندگی از گروههای مختلف جامعه و پیشبرد ایدهها و برنامههای خاص تشکیل شده و نقش مهمی در تعیین و اجرای سیاستهای کلان یک کشور ایفا میکنند. یکی از چالشهای بزرگ در درون احزاب، شکلگیری و تقویت باندهای رفاقتی است که میتواند به آفتی جدی برای این نهادهای سیاسی تبدیل شود.
باندهای رفاقتی درون احزاب به گروههایی از اعضای حزب اشاره دارد که بر پایه روابط شخصی، منافع مشترک و تعهدات غیررسمی به یکدیگر وابستهاند. این گروهها معمولاً از اعضای قدیمی، نزدیکان ایدئولوژیک یا کسانی تشکیل میشوند که از طریق روابط دوستانه یا خانوادگی به یکدیگر پیوند خوردهاند. این باندها معمولاً بهصورت غیررسمی عمل کرده و از ساختار رسمی حزب خارج هستند، اما گاها قدرت و نفوذ زیادی بر تصمیمگیریهای حزب داشته و ممکن است در تصمیمات حزب و اثربخشی آن در جامعه تاثیر سوء غیرقابل جبرانی داشته باشند.
بی شک، دکتر پزشکیان به عنوان کاندیدای مورد حمایت در جبهه اصلاحات و احزاب سیاسی منتسب به جریان اصلاح طلبی، گرفتار آفتهای چنین جرگههای باقیمانده از دولت اصلاحات و دولت اعتدال و امید است که اغلب در تمام امور نقش داشته و ضمن حفظ منافع شخصی و رفاقتی، مسئولیت هیچگونه اقدام گذشته را به عهده نمی گیرند.
در تئوری و زمانی که دستشان از قدرت کوتاه است منتقد جدی نظارت استصوابی و مهندسی انتخابات از سوی شورای نگهبان و حاکمیت هستند، اما متاسفانه در عمل برای نیل به منافع خود برخورد استصوابی تندتری در مقایسه با حاکمیت دارند. در تمام سطوح مدیریتی کشور و برای آبادانی ایران و رشد و تعالی آن، دکتر پزشکیان بایستی به فکر به هم ریختن این جرگههای شکل گرفته در اطراف دولت باشند تا چهار سال یا هشت سال بعد به تنهایی تاوان و فاکتور همه فرصت طلبیهای این افراد را نپردازد و بعنوان یک سیاستمدار ناتوان از قدرت خداحافظی نکند.
در این مجال کوتاه هدف پرداختن به آفت های این جرگههای رفاقتی و نحوه کاهش اثرات سوء آنها در دولت، قدرت و مدیرت اجرایی کشور است. انتظار است که وزیر محترم کشور و هیات دولت با اتخاذ رویکردهای صحیح در انتخاب استانداران و مدیران میانی، و معاون سیاسی وزارت کشور با تدوین ساز و کارهای اجرایی مناسب در ذیل قانون احزاب بتوانند به شایستهگزینی در انتصابات دولتی از یک سو و همچنین قدرتمند شدن احزاب در سوی دیگر و افزایش اثربخشی آنها در جامعه و اعتلای کشور و بهم ریختن چنین جرگههای فاسدی گامهای عملیاتی قابل ملاحظهای بردارند.
۲- باندهای رفاقتی درون احزاب دارای آفتهای متعددی است که جامعه ما در طول چند دهه گذشته در شکلهای مختلف درگیر آن بوده است که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
الف) کاهش شفافیت و دموکراسی درونحزبی:
یکی از بزرگترین مشکلات باندهای رفاقتی این است که فرآیندهای دموکراتیک درونحزبی را تضعیف میکنند. این گروهها معمولاً تصمیمات کلیدی حزب را بدون مشورت گسترده با اعضای دیگر میگیرند که حداقل ماحصل سوء این تصمیمات، تضعیف دموکراسی کلی و افزایش فساد سیاسی، کاهش اعتماد عمومی، تقویت پوپولیسم، از دست دادن فضای رقابتی واقعی در معرفی کاندیداها به جامعه (در سطوح مختلف اعم از شوراهای شهر، مجلس و …)، ضعف در سیاستگذاری (عدم نمایندگی واقعی گروههای مختلف جامعه) و افزایش فساد و سواستفاده از قدرت است.
ب) ایجاد شکافهای درونحزبی:
جرگههای رفاقتی میتوانند باعث بروز تنشها و شکافهای عمیق درون احزاب شوند. اعضای حزب که به این باندها وابسته نیستند، ممکن است احساس کنند که صدای آنها شنیده نمیشود و این امر میتواند به کاهش انگیزه و مشارکت آنها منجر شود. نتیجه ملموس این شکافهای درون حزبی، تضعیف وحدت و انسجام حزبی، افزایش اختلافات و درگیریهای داخلی، کاهش کارآمدی حزب و ضعف در ارائه سیاستهای موثر، افزایش بیاعتمادی در میان اعضای حزب و تضعیف جایگاه حزب در جامعه است.
قصههای پرغصه انتخاب روسای ستادهای استانی دکتر پزشکیان آیینه تمام عیاری بر وجود چنین شکافهای عمیق در درون جبهه اصلاحات در برخی استانها است؛ از آن پرمخاطرهتر، تاثیر چنین وضعیتی در انتخاب مدیران استانی است که نهایتا در بین گروههای مختلف جامعه فاکتور ناکارآمدی آن به نام دولت دکتر پزشکیان صادر خواهد شد.
ج) جلوگیری از رشد استعدادهای جدید:
یکی دیگر از آفتهای جرگههای رفاقتی، جلوگیری از رشد و ارتقاء استعدادهای جدید در حزب است. این باندها معمولاً تمایل دارند از کسانی حمایت کنند که به آنها نزدیک هستند، حتی اگر این افراد شایستگی لازم را نداشته باشند. گاه دیده میشود افراد فاسد دارای کارنامه تاریک و ناکارآمد و فاقد وجهه سیاسی و علمی و اجتماعی به یک فرد نخبه توانمند، دارای فضل و دانش و برخوردار از پایگاه اجتماعی قوی ترجیح داده می شود. این امر میتواند منجر به بیعدالتی و کاهش کیفیت اثر بخشی حزب در جامعه و در هم شکستن اعتمادهای اجتماعی شود.