سینما و سیاستگذاری عمومی
مهدی عباسی (پژوهشگر سیاستگذاری عمومی)
۱ـ سینما، ایدئولوژی و گفتمان: سینما همواره انتقالدهندۀ یک ایدئولوژی خاص، یعنی سیستمی از ادراک جهانی است که مجموعهای از دانش، تجربه، سنت، رسوم، اخلاقیات، آرمانها و اخلاقیات جامعه را در بر میگیرد. سینما بر شکلگیری نگرشهای ارزشیِ جامعه تأثیر میگذارد که میتواند به حفظ جامعه و ساختار آن کمک کند. در حال حاضر، در بسیاری از جوامع، ایدئولوژی دولتی بهصورتِ مستقیم یا غیرمستقیم نهتنها در فیلمهایی که به سفارش دولتها ساخته میشوند، بلکه در تولیدات استودیوها و پروژههای خصوصی نیز تبلور مییابد.
به باور آیگریم مانکابایوا و اولگا نیکولایوا، میتوان این موضوع را با نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو توضیح داد. گفتمان ابزاری برای اجرای قدرت است. گفتمان شبکهای از «سخنرانیها، متون و عملیاتی» است که بهگونهای سازماندهی شده است تا افراد فقط بتوانند در چارچوب آن با یکدیگر تعامل داشته باشند. برخی گفتمانها تولید دانش، مخالفت و تفاوت را محدود میکنند و برخی دیگر به دانش و تفاوتهای جدید «اجازه» شکلگیری میدهند.
سینما میتواند یک ابزار ایدئولوژیک دولتی باشد که بازتابدهندۀ ارزشهای فرهنگی دورههای تاریخیِ مختلف است. دیتر پروکوپ، جامعهشناس دیگر، در اثر خود «جامعهشناسی سینما» نظریههای کارکردگرایی را در مطالعات فیلم نقد کرد و سینما را محیطی خنثی در شکلگیری افکار عمومی پنداشت. او سینما را انعکاسدهندۀ واقعیت دید، نه شکلدهندۀ نگرشها. اما پاول منزز بیان کرد که سینما علاوه بر تأثیر قابلتوجه بر احساسات و رفتارهای فردی و جمعی، میتواند عامل تعیینکنندهای در ایجاد نگرش فردی به زندگی و برنامهریزی برای آینده باشد. میخائیل ژابسکی، جامعهشناس روس، سینما را «آینه و چکش تحول واقعیت اجتماعی» تعریف کرد. بنابراین، سینما نهتنها بازتابدهنده، بلکه سازندۀ واقعیت است. سینما با بازتاب زندگی واقعی و عمل بهعنوان مکانیزم «القای ایدهها»، به ذهن بیننده نفوذ میکند و پیامهای خاصی را منتقل میسازد.
- سینما و جامعه: بیتردید، فیلمها جنبههایی از زندگی اجتماعی را به تصویر میکشند. جنبههای جامعهشناختی مطالعات فیلم عمدتاً بر موضوعاتی همچون هویت، تعامل، نابرابری و نهادهای اجتماعی تمرکز دارد. همچنین، «قدرت بصری» و ویژگیهای روایتی آنها میتواند بر شکلگیری نگرشهای اجتماعی بینندگان تأثیر بگذارد. ایان چارلز ایدۀ سینما بهعنوان یک «صنعت سرگرمی» را مطرح کرد و کوشید به این پرسشها پاسخ دهد که: ۱. «چه کسانی فیلم میسازند، چگونه و چرا؟»؛ ۲. «چه کسانی فیلمها را میبینند و چرا؟» و ۳. چگونه میتوان فیلم را مطالعه و ارزیابی کرد؟ او سه محور اصلی تحلیل را شناسایی کرد: تولید فیلم، مخاطب و ارزشهای منتقلشده. بدون شک، فیلمهای بلند این قابلیت را دارند که افکار عمومی را تغییر دهند و تخیل ما را به چالش بکشند. اگرچه در اغلب موارد، فیلم صرفاً ابزاری برای سرگرمی به شمار میرود، اما فیلمهای سینمایی چیزی بیش از سرگرمی هستند. فیلمها میتوانند بر انتخابهای شغلی تأثیر بگذارند، به مسائل اجتماعیِ فوری بپردازند و باعث بازنگری در سبک زندگی شوند.
- سینما و سیاستهای عمومی: فیلم رسانهای قدرتمند است. از دیدگاه سیاستگذاری، قالبهای رسانهای اندکی وجود دارند که به اندازه سینما قدرت داشته باشند تا بر احساسات عمومی تأثیر بگذارند. این امر بهویژه در مورد فیلمهای بلند صادق است. با اینکه فیلمهای مستند بیتردید اهمیت دارند، اما این فیلمهای بلند هستند که پیامها را به شیوهای موثرتر به مخاطب وسیع منتقل میکنند. فیلم، نهتنها آموزش میدهد و متقاعد میسازد، بلکه سرگرمکننده است و احساسات را هم برمیانگیزد. بسیاری از فیلمها تخیل عمومی را تحریک کرده و بر سیاست دولتی تأثیر گذاشتهاند. توماس تانستال معتقد است که اکران فیلم «قطار سریعالسیر نیمهشب» (۱۹۷۸) به گردشگری ترکیه آسیب زد و روابط بین ایالاتمتحده و ترکیه را تضعیف کرد.
سینما هنری نیرومند در بازتاب مثبت یا منفی سیاستهای عمومی است. به نظر میرسد در رابطۀ سینما (فیلم) و سیاستگذاری عمومی میتوان روابط زیر را تشخیص داد:
۱ـ فیلم میتواند به اجرای سیاستهای عمومی کمک کند؛
۲ـ فیلم میتواند به انتقال بازخوردهای مثبت یا منفی سیاستهای عمومی کمک کند؛
۳ـ فیلم میتواند به دستورکارگذاری مسائل کمک کند، چراکه میتواند ضمن برانگیختن احساسات عمومی، مقامات را درخصوص اهمیت یک موضوع متقاعد سازد؛
۴ـ فیلم میتواند به ریشهیابی مسائل یاری رساند؛
۵ـ فیلم میتواند موجب جلب توجه افکار عمومی نسبت به یک موضوع شود؛
۶ـ فیلم میتواند یک مسئله را به مسئلهای عمومی تبدیل کند.
به همین ترتیب، میتوان نقشهای بیشتر و بیشتری برای سینما و فیلم در سیاستگذاری عمومی قائل شد.
- ۴. سینما و دیوانسالاری: یکی از تصاویری که از سیاستگذاری عمومی در سینما بازتاب مییابد، تصویر دیوانسالاری است. میتوان شواهدی از تأثیر فیلمها بر ادراک عمومی از دولت و سیاست عمومی به دست آورد. تصویری که در فیلمها از کارمندان و نظام اداری بهویژه در بخش دولتی ارائه میشود، هم بازتابی از تصویر عمومی مردم از آنان است و هم بر تصور آنان در این زمینه تأثیر میگذارد. لین هالی و ربکا لات در ارتباط با تصویر نظام اداری در سینما موارد زیر را مورد توجه قرار دادهاند:
* تصاویر خاص از یک آژانس دولتی یا مدیریت آن؛
* تنوع تصاویر در مجموعه آثار بازیگران یا کارگردانان مهم (مثلاً به تصویر کشیدن بوروکراسی توسط برخی بازیگران یا تصاویر آن در فیلمهای کارگردانان خاص)؛
* به تصویر کشیدن نوع خاصی از نهادهای دولتی در فیلمها (مثلاً پلیس)؛
* مقایسۀ تصاویر مختلف (مثلاً تصاویر مقامات فاسد از یک سو و مبارزهکنندگان با فساد از سوی دیگر).
آنان با تأکید بر اهمیت و قدرت سینما حتی در برابر رسانههای دیگر مانند تلویزیون و روزنامهها بر این باورند که سینما سه کارکرد در به تصویرکشیدن نظام اداری و دولتی دارد:
- تصویر بوروکراتها تقریباً همیشه منفی است؛
- کارگردانان و بازیگران حس بیعدالتی اجتماعی را در سیاستهای دولتی منتقل میکنند؛
- فیلمها معمولا مدیران قدرتمندی را به تصویر میکشند که بسیاری از آنها ناکارآمد هستند و پژوهشهای علوم اجتماعی نیز از آنها اعتبارزدایی کرده است.
انتهای پیام