تحلیلسیاسی

استهزاء همبستگی ملی در “رسانه‌ی به‌اصطلاح ملی”!

 استهزاء همبستگی ملی در “رسانه‌ی به‌اصطلاح ملی”!

امیر ستاری

در روزهای گذشته، بویژه در دوره‌ی جنگ تحمیلی ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، شاهد یکی از نادرترین و درخشان‌ترین جلوه‌های همبستگی تاریخی ملت ایران بودیم. در این جنگ ترکیبی بی‌سابقه، که خاک ایران برای نخستین بار پس از دهه‌ها هدف مستقیم حمله‌ی هوایی قرار گرفت، مردم از هر گروه و طبقه و جریان، از اقوام و مذاهب و خرده‌فرهنگ‌های مختلف، با همه‌ی تفاوت‌ها، یک‌صدا پشت سر دفاع از ایران ایستادند. آن‌هم نه به فرمان کسی، بلکه از روی وجدان ملی و غرور جمعی.

حاکمیت، نهادهای نظامی، مسئولان سیاسی، بارها و بارها در سخنرانی‌های رسمی از این اتحاد و انسجام کم‌نظیر ملت تقدیر کردند. از رسانه‌‌های با طیف‌های متنوع فکری گرفته تا تریبون‌های نماز جمعه و مجامع بین‌المللی، همگان اذعان کردند که رمز عبور از این بحران، چیزی جز «اتحاد ملی» نبود.

رئیس‌جمهور صراحتاً گفت: «در این روزهای سخت، ملت ایران نشان داد که با همه‌ی اختلاف‌نظرها، وقتی پای کشور در میان است، یک ملت است با یک اراده.» فرماندهان نظامی از “پشتوانه‌ی بی‌نظیر مردم” سخن گفتند. حتی خودِ صداوسیما، تصاویر گسترده‌ای از حضور مردمی در حمایت از امنیت ملی منتشر کرد.

اما در میانه‌ی این تمجیدها و تقدیرها و در عین ناباوری، ناگهان صدایی از درون تریبون همان صداوسیما، برخاست که نه‌تنها این همبستگی را پاس نداشت، بلکه با کمال وقاحت، تمامیت ایران را به «آغل» تشبیه کرد.

وحید جلیلی، قائم‌مقام سازمان صداوسیما، در اظهاراتی غیرمسئولانه و تحقیرآمیز، مدعی شد: «عده‌ای می‌خواهند به اسم همبستگی ملی، ایران را به آغل تبدیل کنند!»

این جمله، نه لغزش زبانی بود، نه کنایه‌ای شاعرانه یا ناآگاهانه؛ بلکه بازتاب نوعی نگاه عمیقاً تمامیت‌خواه و ضد مردمی‌ست که گویا با خودش عهد بسته، هرگونه مشارکت مردمی خارج از چهارچوب انحصار خود را بی‌ارزش و حتی خطرناک جلوه دهد.
این جمله، در حقیقت نه توهینی به یک طیف یا یک جریان سیاسی، بلکه تحقیر کل ملت ایران است که با خون دل و جان‌فشانی، در همان روزهای سخت، پای ایران ایستاده بود.

آن‌که ایران را به آغل تشبیه می‌کند، ناخودآگاه ملت را به “رمه” تقلیل می‌دهد؛ و آن‌که مردم را رمه بداند، خود را شبان می‌پندارد؛ با حقی مطلق، با نگاهی بالا به پایین، و با باوری تمام‌خواهانه. چنین دیدگاهی نه فقط نخ‌نما و فرسوده، بلکه در تضاد کامل با روح جامعه‌ی امروز ایران است: جامعه‌ای که آموخته در کنار یکدیگر بایستد، حتی اگر از هم متفاوت باشد.

واقعیت آن است که برخی در این کشور، به‌شدت از همبستگی مردم می‌ترسند. نه از شعار آن، بلکه از تحقق واقعی‌اش. زیرا هرچه وحدت میان مردم تقویت شود، انحصار این طیف خاص بر رسانه، تریبون، قدرت و روایتگری، سست‌تر می‌شود. برای آنان، ایرانِ هم‌بسته، ایرانِ مطالبه‌گر است؛ و مطالبه‌گر بودن، یعنی به چالش کشیدن وضعیت موجود.

انگار حفظ منافع این گروه، دقیقاً در نبود همبستگی است. اگر مردم یک‌دل شوند، دیگر نمی‌توان به‌راحتی میان آنان دیوار کشید. دیگر نمی‌توان مردم را به خودی و غیرخودی، انقلابی و غیرانقلابی، گوش به فرمان و یاغی تقسیم کرد. همبستگی واقعی یعنی تمام اقشار این سرزمین، از اهواز تا کردستان، از بلوچستان تا تهران، در سرنوشت کشور سهیم‌اند. و این برای کسانی که «ایران را فقط برای خودشان می‌خواهند»، قابل تحمل نیست.

اما اینجا باید صراحتاً گفت:
ایران، خانه‌ی همه‌ی ایرانیان است.
نه فقط آنان که خود را مأذون قدرت می‌دانند.
نه فقط کسانی که از فیلترهای خودساخته عبور کرده‌اند.
نه فقط صاحبان تریبون‌های یک‌طرفه.
ایران، متعلق به آن‌ کارگر خسته‌ی خوزستانی، آن معلم محروم سیستانی، آن پزشک گمنام مشهدی، آن دانشجوی معترض تهرانی، و آن هنرمند ساکت یا منتقدی‌ست که شاید هیچ‌گاه تریبونی برای سخن نداشته باشد؛ اما دلش برای این خاک می‌تپد.

رسانه‌ای که به‌جای تقویت همبستگی، به استهزاء آن می‌پردازد، دیگر ملینیست.
رسانه‌ای که بستر تحقیر مردم است، رسانه‌ی بی‌طرف نیست؛ بلکه رسانه‌ی حذف و انحصار است.
و اگر این سخنان بیانگر خط‌مشی رسمی آن رسانه باشد، باید نام خود را تغییر دهد.
و اگر نیست، باید شجاعانه از ملت عذر بخواهد.

ملت ایران نشان داد که برخلاف برخی مسئولان، بلد است چگونه همدل و هم‌زبان باشد؛ بدون سانسور، بدون تحقیر، بدون تهمت. و همین ملت، بهتر از هر کسی می‌داند که در شرایط خطیر، چه چیز این کشور را حفظ می‌کند:
نه شعارهای تکراری، نه تریبون‌های بی‌اعتبار، بلکه همبستگی واقعی، ریشه‌دار و تاریخی.

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا