
توهم پیروزی، تله دشمن/
تجزیه و تحلیل قبل، حین و بعد از رخداد جنگ ۱۲ روزه (قسمت ۱)
حسین احمدی (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران)
رخداد تلخ جنگ ۱۲ روزه را به عنوان یک عبرت و فرصت های نهفته در دل آن می بایست در سه فراز پیش از وقوع آن، در حین و پس از وقوع، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و درس های حاصل از آنرا چراغ پیش روی مان قرار دهیم.
اولاً به خطا نرویم! جنگی که آغاز شده است، تمام نشده است. این من باب جنگ طلبی یا توهم جنگ نیست. بلکه تذکاری است در نقد مارش پیروزی سر دادن؛ غفلت از فریب و نیرنگ دشمن، که ساده انگارانه است و ایضاً از جمله رخنههای جریان نفوذ و جاسوسی در ایران و منطقه است. آتش این جنگی که آغاز شد، زمانی شاید متوقف شود که با دخالت کشورهای مؤثر عضو نهادهای رسمی سازمانهای بینالمللی ذیربط و براساس قوانین و معاهدات موجود بین المللی همراه و مداوم شود، بلکه با صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تضمین آن در آینده حاصل شود. در پی آن، تازه شاید بازدارندگی قابل انتظاری پیش آید و هرگونه نقض قطعنامه صادرۀ احتمالی، از سوی اسرائیل و آمریکا، چه بسا بازخورد دیگر ابرقدرت های جهانی را موجب شده و تبعات حقوقی و هزینه ساز برای ایشان گردد.
بنابراین در پی مخاصمه طویل المدت دولت نامشروع صهیونی با جهان اسلام و اختصاصاً حماس و دولت خودگردان فلسطین و مردم غزه و همینطور جنگ تحمیلی اخیر با ایران که با خسارت های فراوانی در گرفته است، فارغ از چرایی رسیدن به این نقطه که ایران نیز درگیر جنگ شده است که در فرازهای بعدی این مقال بدان اشاره خواهم نمود، اما غفلت، هم در عرصه تجهیز و بازسازی و آمادگی نظامی و هم در عرصه دیپلماسی میتواند منتهی به افول موقعیت ایران از وضعیت فعلی شود.
رفتارهای رسانه ای و تبلیغاتی سانتیمانتال و هیجانزده و تهییج مردم و سوءاستفاده از ناآگاهیها و شادی سر دادن برای القاء پیروزی، در شرایط جنگی، از دست رفتن شهدای عزیز از اتاق جنگ، سرداران عالی رتبه و تراز یک نظامی و دانشمندان و مسئولان هستهای گرانمایه و شهید شدن خیل قابل توجهی از مردمان بیگناه، اعم از زن و کودک فلسطینی و کشورمان، عدم توجه به خسارت های فیزیکی، سیاسی- اجتماعی و منابع انسانی و اعتباری در منطقه خاورمیانه و همچنین استخراج میزان خسارات وارده به تأسیسات هستهای کشورمان در سایت های مهم مورد حمله جنگنده های آمریکایی و مدعیات مطروحه که هنوز فرصت ارزیابی آن حاصل نشده است؛ درواقع سهواً یا عامدانه حکایت از روایت سازی خطا و لالاییِ رفتن به خواب غفلت است.
از طرفی مستعد کردن فضای رسانهای و تبلیغاتی و فرصتسازی برای نیرنگ دشمنان در جهت تحریک پتانسیل اعتراضات مردمی علیه خود حاکمیت و نظام سیاسی مستقر بدلیل حکمرانی بد که این ناگواریهای فارغ از جنگ تحمیلی اینک در تلاقی با جنگ ۱۲ روزه واقع شده است. حاکم و صاحب نظام سیاسی در آتیه و سرنوشت کشور، پس از فروکش کردن احساسات ناشی از فضای جنگی، باید به تدبیر امور پس از دریافت سیگنال های مهم آن بپردازد.
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با توجه به عرض اندام قدرت ملی در کنار اقتدار نظامیان، خود توقعات جدید توأم با رو آمدن توقعات اجتماعی و سیاسی قدیم را آشکارتر ساخته و انتظارات را فراتر از گذشته برده است. این توقعات شامل جوانان فلسطینی نیز میشود. بخصوص که غافلگیر شدن ما در برابر دشمنان ناشی از غفلت نهادهای مسئول امنیتی و اطلاعاتی بوده است که عاجز از نفوذ و جاسوسی دشمن و ناتوان از پیشگیری بهنگام از هجوم در داخل مرزها و از مرکز شهرهایمان بوده اند.
فراموش نکنیم که مردم فلسطین و حزب اله لبنان و حتی سران حماس و مقاومت نیز در اوان رویداد ۷ اکتبر چه بسا دچار خطای راهبردی شده و شادی های مردم را دامن زدند؛ اما در غفلت آنان و کشورهای صاحب نقش در ایجاد بازدارندگی از جمله ایران، در تله صهیونیستها افتادند و هر دم مخرب تر از گذشته شرایط به حال وخیم تر گرایید. سپاه و سران مقاومت که نقش نیابتی در راهبرد مبارزه با دشمن در خط مقدم بیرون از ایران را داشتند، در مدت زمان کوتاهی از دست رفتند.
و امروز نگریسته شود به اوضاع مقاومت و نیروهای نیابتی در جنوب لبنان، شرایط سوریه با وجود آن همه سرمایه های از کف رفته مادی و معنوی، اوضاع اجتماعی مقاومت در عراق و با توجه به فجایع انسانی رخ داده در غزه و بوجود آمدن فرصت برای دست اندازی و طمع دولت آمریکا به کرانه باختری و غزه، چشم طمع اسرائیل به جنوب سوریه و هراس مرزنشینان آنجا، و از همه مهمتر تمهید بستر طمع به تجزیه ایران و موجودیت و تمدن ایرانی، بسیار قابل تأمل و درخور انذار برای هوشیاری پیش از بیش است.
برخی مسئله را ساده میانگارند و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران را مصاف جنگ با دولت غاصب اسرائیل تلقی می کنند! این مصاف رویارویی نظامی با ناتو شامل آمریکا و اروپا است که یکی از اعضای آن کشور همسایه ما، ترکیه است. قطعا در شرایط تداوم رویارویی نظامی ناتو با ایران، ترکیه نیز طبق پایبندی به معاهدات مندرج در پیمان ناتو، ناگزیر از همراهی با تصمیمات ناتو در برخورد نظامی احتمالی و قرار گرفتن در مقابل ایران خواهد بود.
این مسیر برای ایران بدخیم و در افول دیپلماسی در برابر میدان و راهبردهای غلط پیشینی است. ما قبلاً طی سالیان متمادی در دیپلماسی، صحنه را باختیم و فرصت تفوق و غلبه در لابی ها و بهانه جولان دادن در دیپلماسی را به دشمن وا دادیم. بر خلاف برجام که اروپایی ها با ما و در دیالکتیک با آمریکا برگ امتیاز ما بودند، در بحران جهانی اکراین با خطاهای فاحش بدلیل عدم بی طرفی، اما آنان را نیز امروز از دست داده ایم. در این پیرامون بیشتر سخن خواهیم گفت.
ادامه دارد
تیرماه سال ۱۴۰۴