فرهنگی

مناسکی پرهیاهو یا معنویتی آرام؟ اشک به جای عمل صالح/

مناسکی پرهیاهو یا معنویتی آرام؟ اشک به جای عمل صالح/

ما دچار فورمالیسم دینی و نمایشی شدن ارزش‌های دینی شده‌ایم. ظاهرگرایی‌های بی‌حاصل و نمایش‌های بی‌ثمر، جا را بر معنویت و عمل صالح تنگ کرده است/

علی زمانیان

دینداری مناسک‌گرا به ویژه مناسک‌گرایی جمع‌گرایانه بسیار مستعد آن است که به دینداری همایشی و نمایشی تبدیل شود. این دسته از اجتماعات، محل ظهور برخی رفتارهای جمعی دینی است. از نظر یک مناسک‌گرای افراطی، میان مناسک و دین رابطه‌ی این همانی برقرار است. در نظر او و آن چه در عمل نشان می‌دهد، ایمان، مساوی با مناسک و شعایر جمعی فهمیده می‌شود. صورت‌گرایی دینداری مناسک گرا، لاجرم راه به نمایش می‌برد. در اجرای نمایش، اشک را به جای عمل صالح می ‌نشاند. اشکی که هر گناهی را از میان می‌برد و حکم کیمیا دارد. هر فلزی را به طلا تبدیل می‌کند.

دینداری مناسک گرا، دست کم واجد سه ویژگی است:
1. دینداری مناسک گرا، دین جمعی است. از این رو فردیت را نایده می‌انگارد.
2 . در دینداری نمایشی مناسک‌گرا، با فوران احساسات و بروز عواطف در ابراز دینی روبرو هستیم.
3. دینداری مناسک گرا، پرهیاهو است. سر و صدای بیش از حد معمول در نشان دادن عواطف دینی.

مسئله این است که عرصه‌های مختلف زندگی ما را هیاهویی نمایشی فرا گرفته است. “نیل پستمن”، در کتاب “زندگی در عیش، مردن در خوشی” نکته‌ی قابل تاملی را بیان می کند. “پستمن” بر این باور است که برای از میان بردن فرهنگ نباید به آن فرهنگ حمله کرد.

بلکه اگر سه کار با آن فرهنگ انجام دهیم، از درون می‌پوسد و نابود می‌شود:

اول آن که، فرهنگ را زندانی کنید.
دوم، از فرهنگ زندان بسازید .
و سوم، فرهنگ را به نمایش‌های خیابانی و روحوضی تبدیل کنید.

مسئله این است که ما دین را به نمایش‌های تهی و مناسک پرسرو صدا تبدیل کرده‌ایم. از این رو از فرهنگ و باورهای دینی، عمق و تاثیرشان را زدوده‌ایم. هیاهویی از جنس نمایش خیابانی و اشغال فضاهای شهری را جایگزین معنویتی عمیق و آرام کرده‌ایم. و البته تنها دینداری ما نیست که همایشی و نمایشی است بلکه عرصه‌ سیاست نیز مملو از جنجال و هیاهو گردیده است.

“خیابان” در این نوع از دینداری و این گونه از سیاست ورزی نقشی اساسی پیدا کرده است. خیابان و فضای زندگی عمومی، مجال نمایش و برون‌فکنی فریادهای در سینه جبس شده را برای ما فراهم آورده است. “خیابان”، ظرفیت بیشتری برای بروز احساسات و عواطف افسارگریخته و طغیان صداها و فریادهایی را فراهم می‌کند که ممکن است در دیگر فضاها مانند مساجد چنین امکانی وجود نداشته باشد. سیاست و دینداری خیابانی البته مالامال هیجانات و همهمه ی گنگ و به هم ریخته است.

امروزه ساختار دین و سیاست، بیش از آن که متاثر از اندیشه و منطق عقلانی باشد، از عواطف و احساسات ” خیابان” اثر می‌پذیرد. امروزه ما با سیاست “خیابانی” و دینداری” خیابانی” روبرو هستیم. به این دلیل است که”تکیه”‌هایی که در گوشه و کنار خیابان‌ها و معابر برپا می‌شوند، از رونق بیشتری برخوردارند. تکنولوژی صوتی به جنجالی بودنمان کمک کرده است. بلندگوهای پیشرفته و سیستم‌های پیچیده‌ی مدرن و صداهای گوشخراش که دیانت را از درون تهی می‌کند.

ارزش‌ها را در قالب‌های ظاهری ریختن و از آن‌ها نمایشی خیابانی و بعضا سطحی خلق کردن، و به ویژه افراط و تکرار نمایش‌ها، همان ارزش‌ها را از معنا تهی کرده است. از این رو، کمتر اثری از این گونه مجالس در سطح اخلاق فردی و یا در سطح جامعه می‌بینیم. بالاخره نتایج برپایی این گونه مجالس، کجا باید خود را نشان دهد؟

ما دچار فورمالیسم دینی و نمایشی شدن ارزش‌های دینی شده‌ایم. ظاهرگرایی‌های بی‌حاصل و نمایش‌های بی‌ثمر، جا را بر معنویت و عمل صالح تنگ کرده است.

به نقل از: کانال خرد منتقد

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا