اقتصادی و اجتماعیتحلیلدانشگاهفارس

هیج گرفتاری و مصیبتی بدتر از شکاف های عمیق میان نخبگان سیاسی و اجتماعی در جامعه نیست، این مساله اصلی ایران است.

دکترسعید معیدفر جامعه شناس در جمع اعضای انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه ها، شعبه استان فارس

استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: هیج گرفتاری و مصیبتی بدتر از شکاف های عمیق میان نخبگان سیاسی و اجتماعی در جامعه نیست، این مساله اصلی ایران است.

دکتر سعید معیدفر جامعه شناس و استاد دانشگاه در جمع اعضای انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه ها شعبه استان فارس به بررسی مساله ایران در آستانه ۱۴۰۰ پرداخت و گفت: کشور با بسیاری از مشکلات، گرفتاریها و چالش ها در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیط زیستی، منطقه‌ای و بین الملل روبروست و وضعیت کشور بر اساس گزارشهایی که توسط کارشناسان در حوزه های مختلف ارایه می شود، مطلوب نیست.

وی ادامه داد: این وضعیت به صورت مستمر بویژه در صد سال اخیر شدت بیشتری پیدا کرده و بسیاری از این مشکلات هم از لحاظ کمی و هم کیفی و هم از نظر ابعاد، بسیار وسعت پیدا کرده و دارای پیچیدگی‌های زیادی شده که حتی اگر از بهترین کارشناسان و متخصصین روز جهان هم استفاده کنیم و حتی از مدیران موفق در سطح بین المللی برای حل این مشکلات استمداد بجوییم، تصور من این است که آنها نیز کاری از پیش نبرده و نمی توانند وضعیت کشور را بهبود بخشند.

معیدفر افزود: نمونه آن در همین دوره ۸ ساله است که ما متخصصان محیط زیست توانای ایرانی از آمریکا وارد کردیم و نتوانستند کاری کنند و نهایتا خارج شدند و فقط برای عده ای از فعالان محیط زیست پیامدهای زندان‌های طویل المدت در بر داشت.
این استاد دانشگاه با طرح این سئوال که مشکل کجاست و مساله جامعه و کشور ما چیست؟ به بررسی راهکارهای برون رفت اشاره کرد و افزود: ما باید تصویر روشنی از دلایل و علتهای آن داشته باشیم تا شاید بتوانیم از آن نقطه کار خودمان را آغاز بکنیم.

وی با بیان اینکه مساله اجتماعی موضوعی است که بسیاری از کشورها و جوامع در دوران معاصر با آن روبرو شده اند، ابراز کرد: اگر به گذشته کشور خودمان یا کشورها و اجتماعات دیگر نظری بیاندازیم، ملاحظه می‌کنیم که چیزی به نام مساله اجتماعی نداشته ایم. این امری عادی بود، چرا که پیش از دوران مدرن، تحولات و دگرگونی ها در عرصه های زندگی انسانها بصورت تدریحی و آرام بوده است. تغییر و تحولات در زمینه های فنی و محیطی به میزانی بوده که می شده در بقیه عرصه ها و حیات اجتماعی به‌ویژه در ابعاد ذهنی با تغییرات همنوایی ایجاد شود و نحوه مدیریت آنها در واقع فراهم شود.

معبد فر ابراز کرد: چون تغییرات آرام و تدریجی بوده، بنابراین به نظر می رسد که انسانها و نخبگان یا متولیان آن جامعه می توانستند با مشکلات مستحدثه و پیش آمده مواجه شوند و تعادل اجتماعی حفظ شود. اما ما وارد دنیای پرتلاطمی شده ایم که باید متوجه باشیم دنیای نسبتا آرام گذشته نیست.

این جامعه شناس به چالشهای معاصر اشاره کرد و گفت: در دنیای جدید لحظه به لحظه تحولات وسیعی در جهان پیرامونی بشر اتفاق می افتد. فناوریها جدید و تحولاتی که در محیط یک جامعه بوجود می آید، بسیار گسترده اند. بسیاری از دانشمندان توضیح داده اند که میزان و سرعت تحولات مادی زندگی بشر خصوصا در حوزه فنی و صنعتی اصلا قابل مقایسه با دنیای گذشته نیست، این مقایسه ایست میان ساعت و ثانیه. یعنی اگر در گذشته چندین ساعت طول می‌کشید تا تغییری اندک ایجاد شود، اکنون در فاصله ثانیه‌ها تغییرات شگرفی رخ می‌دهد.

به اعتقاد وی سرعت این تحولات شگرف به میزانی است که انسانها و جوامع مانند سابق نمی‌توانند مسایل پیش آمده را مدیریت بکنند.

استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه در دنیای مدرن با انبوهی از مشکلات، گرفتاریها و مسائل روبرو هستیم که در واقع ما را احاطه کرده اند، ادامه داد: مشکل اصلی این است که ما باید از کجا شروع کنیم؟ با این همه گرفتاری و این همه مشکلات و تنگناها باید از کجا شروع کرد؟

وی با اشاره به تاریخ علم جامعه شناسی ابراز کرد: بسیاری از جامعه شناسان کلاسیک با شناخت و درک عمیق از شرایط جدید به استقرار و انسجام جامعه جدید کمک کردند، جامعه ای که در اثر انقلاب صنعتی و انقلاب های پیاپی داشت پوست می انداخت و نیاز به یک باز تعریف و همچنین مواجهه با مسایل جدید داشت، در همین راستا رشته های جدید علمی برای حل مسایل یکی پس از دیگری پدید آمدند.
وی ادامه داد: علیرغم اینکه جامعه شناسی بیش از ۲۰۰ سال سابقه تاریخی در دنیای امروز دارد، اما حوزه مسایل اجتماعی یک عمر ۱۰۰ ساله دارد و نشان‌دهنده آن است که این حوزه جدیدی در جامعه‌شناسی است.

معبد فر اضافه کرد: از آغاز قرن بیستم خصوصا با اوج‌گیری روند توسعه در آمریکا و زمانی‌که سرعت تحولات فنی و اقتصادی در دنیای جدید چند برابر شد، کم کم جامعه درگیر آسیب های اجتماعی گسترده‌ای شد. به باور این جامعه شناس در آغاز قرن بیستم بطور ویژه جوامع غربی آنقدر درگیر مشکلات و مصیبت های فراوان شدند که هر کدام از کارشناسان که درصدد بودند به‌نحوی بطور جداگانه با این مسائل و مشکلات کنار بیایند و به حل آنها بپردازند ناتوان از حل مشکلات بودند.

استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: ما به دوران جدیدی وارد شده‌ایم که برای حل مسائل و مشکلات جامعه نیاز به یک نوع اجماع بین نخبگان، کارشناسان و مدیران و همکاری عظیم و گسترده مردم داریم تا اینکه بتوانیم بر این مشکلات فایق آییم.

به باور وی فرض کنیم نهایتا ۱۰ مساله اصلی که امروز جامعه ایران با آن روبرو است فهرست شود. در چارچوب این فهرست، گام بعدی این است که همه کارشناسان، متفکرین و نخبگان همفکری کنند و عملا بر سر آن مسایل اجماع داشته باشند و تلاش کنند که جامعه را نسبت به این مشکلات حساس کنند و نهایتا در یک فرآیند همکاری همه جانبه جمعی میان مدیران، سیاستگذاران و نخبگان سیاسی، اجتماعی و گروهای مختلف مردم درگیر یک کنش مشترک برای مواجهه با آن مساله شوند.
این جامعه شناس ادامه داد: همگان ابتدا به این جا برسند که این مساله، مساله جامعه ماست و مساله کشور ماست. اینکه هر کسی جدا جدا به مساله ای فکر کند کنار گذاشته شود و مثلا همه بر سر این ۱۰ محور یا مساله اساسی با هم به توافق برسند و بعد تمام توان و کوشش خودشان را بر روی حل این مسایل بگذارند تا حل شوند.

معیدفر با بیان اینکه حقیقتا دنیای امروز ما دنیای بسیار بسیار پیچیده ایست و هر چه که جلوتر می رویم، نیاز مبرم برای یک تبانی و به یک همکاری جمعی و همه جانبه برای مواجهه با بحرانها داریم، اظهار کرد: امروز حقیقتا برای اینکه بتوانیم با بحرانهای عظیم که با آن روبرو هستیم باید به اجماع و همکاری برسیم. این همکاری باید مجموعه همه عوامل را درگیر کند و این چیزی است که به عنوان مساله اجتماعی بایستی رقم بخورد و اگر این همکاری حاصل نشود ما با راه حل های فردی و پراکنده نمی توانیم مسایل جامعه و کشور خودمان را حل کنیم.

وی با برشمردن برخی مشکلات کشور گفت: حقیقتا بسیاری از گرفتاریها در کشور ما وجود دارد، از مسایل اقتصادی گرفته تا فقر و تورم ، مشکل بیکاری، مشکل محیط زیست و وضعیت آب و هوا، مساله ناکارآمدی و فساد که به صورت گسترده ای در حاکمیت و مدیریت کشور وجود دارد، در حوزه اجتماعی، بحران اخلاقی که در کشور ما اتفاق افتاده، مشکل بی اعتمادی، ضعف سرمایه اجتماعی و از آن طرف درگیریها و تضادهای فراوانی که در عرصه های سیاسی وجود دارد، چالش‌های سیاسی، منطقه‌ای و بین‌المللی که دارد جامعه ما را از پای درمی آورد و به بدترین وضعیت گرفتار می کند.

معید فر افزود: در حوزه اجتماعی از خشونت گرفته تا سرقت و دزدی، کارتن خوابی، اعتیاد و انواع و اقسام اینها از جمله خودکشی که جامعه ما با آن روبرو است.

وی افزود: برای حل این مسایل یک راه حل این است که هر کس بطور جداگانه با آن مواجه شود. اما همانطور که اشاره شد ما وارد دنیایی شده ایم که در بسیاری از بزنگاهها برای بسیاری از مسایل اصلی چاره ای نداریم جز آنکه برسیم به یک اجماعی بر سر یک یا چند مساله و نهایتا اهتمام همه جانبه همگان و بکارگیری تمام پتانسیل هایی که در جامعه وجود دارد برای حل مسایل.
وی با طرح این پرسش که آیا با این همه مشکلات فراوان و پیچیده‌ای که کشور ما با آن روبرو است، می‌توان گفت که چیزی به نام مساله اجتماعی داریمِ؟ اضافه کرد: الان در بسیاری از کشورها در مواجهه با چالشهای اساسی توانسته اند به فهرستی از مسائل اجتماعی برسند و در مواجهه با آنها تمهیداتی بیاندیشند و کارهایی انجام دهند. اما به نظر من ما هیچ اجماعی بر سر مسایل و مشکلات کشور نداریم. به عبارت دیگر در وضعیتی هستیم که در عین حالی که بحران های متعدد و چالش ها و گرفتاریهای بسیار زیادی در کشور ما وجود دارد و ضرورت ایجاب می کند که ما برای نجات کشور و جامعه مان همه برای حل آن تلاش بکنیم، اما هیچ اهتمامی برای شناسایی و حل بنیادین آنها وجود ندارد.

این جامعه شناس با انتقاد از فردگرایی، پراکندگی، تزاهم و تضاد آراء و رفتارهای گسیخته گفت: متاسفانه چنان پراکندگی و انشقاقی در میان افراد بوجود آمده که اساسا کمترین فرصتی برای شکل گیری مساله اجتماعی فراهم نمی‌شود.
وی با اشاره به برخی پژوهشها در قالب مسائل اجتماعی ایران در بین محققان و دستگاههای دولتی گفت: حتی ما بر سر مساله ای که امروز جامعه ما را در همه عرصه ها درگیر کرده به توافقی رسیده‌ایم؟
از سال گذشته با همه گرفتاریهایی که قبلا داشتیم وارد یک دوره دیگری شدیم و یک دفعه هم به قول معروف گل بود به سبزه نیز آراسته شد. یک دفعه در اوج بحرانها و گرفتاریها که در ۴۰ سال گذشته شاهدش بودیم و در نیمه دوم سال ۹۸ ابعاد تازه‌تری هم پیدات کرد، کرونا هم آمد.

وی با اشاره به اپیدمی کرونا گفت: این کرونا می تواند یک فرصت باشد برای نجات کشور ما و اگر از این فرصت استفاده نکنیم، همین کرونا برای ما به یک تهدید جدی تبدیل می شود. کرونا یک مشکل جدیدی است که تقریبا همه با آن مواجه هستند و تک تک مردم خطر را بیخ گوش خود حس می کنند. از آن طرف قطعا بقیه کارشناسان و مدیران سیاسی اجتماعی ما حداقل برای اهمیتی که برای جان خودشان قایل هستند به کرونا می اندیشند و کرونا برایشان مهم است.

معیدفر ادامه داد: اگر چه در ذهن همه ما نگرانی نسبت به این ویروس کرونا وجود داشت، اما ببینید از همان اول چقدر در مواجهه با آن رفتارهای متناقض را شاهد بودیم. روزشمار اظهارنظرها درباره کرونا در دو سه ماه اول پیدایش و شیوع آنرا بررسی کنید. چند وقت پیش در یک کلیپ، مجموعه این اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های حاکمیت و افراد مهم منتشر شد. واقعا به فاجعه نزدیک بود و نشان می‌داد چرا در چنبره مشکلات گرفتار آمده ایم و راه گریزی هم از آنها نداریم.

وی با انتقاد از چگونگی مدیریت کرونا در گفتار مدیران گفت: چه رفتار بسیار مشتت و مصیبت باری در رابطه با همین مساله کرونا داشته ایم. کشورهایی که مثل ما همین رفتار پراکنده و ناموزون و در واقع متضاد را نسبت به این ویروس داشتند، عینا به همین گرفتاری ما مبتلا شده اند و تلفات و خسارات زیادی داده اند. تنها کشورهایی که از همان آغاز و قبل از ورود ویروس، نوعی هماهنگی و تبانی در مقیاس داخلی و بین المللی ایجاد کردند و هماهنگی بسیار جدی میان همه دستگاهها، رهبران کشور، نخبگان جامعه، کارشناسان و مردم از گروه های مختلف بوجود آمد و همه با هم همکاری کردند، نهایتا توانستند کارنامه مثبتی در رابطه با کاهش خطرات و زیانهای کرونا داشته باشند.

معیدفر خاطرنشان کرد: در همین مورد ویروس کرونا ملاحظه می‌کنید که اگر در یک جامعه ای در آن یک مساله ای یا امری تبدیل به یک مساله شد و این مساله همگانی شد، آن جامعه چقدر توفیق در حل آن مشکل یا معضل دارد. به عبارتی خود آن گرفتاری که جامعه با آن روبرو شده مثل همین بیماری، نه تنها تهدید را از بین برده یا محدود کرده است بلکه برای آنها تبدیل به یک فرصت شده برای بازسازی جامعه، برای همکاری بیشتر، برای اینکه افراد احساس اشتراک منفعت کنند، افراد بیشتر با هم همکاری کنند و سعی کنند که جامعه را یک قدم به سمت توسعه و به سمت آرمان بلندتری حرکت دهند.

به اعتقاد وی تمام کشورهایی که توانستند این کرونا را به عنوان یک مساله اجتماعی جامعه خودشان بکنند، نه تنها کرونا آنها را تهدید نکرد بلکه آنها را چند گام به آینده جلوتر برد و توفیقات بزرگی نصیب آنها شد.

وی ادامه داد: درست در نقطه مقابل، تمام کشورها و از جمله ایران که در همان آغاز با طرح این ادعا که این ویروس مساله ای نیست، این یک سرماخوردگی عادی است، این ادعا که می خواهند ما را از مسیر منحرف کنند تا ما در راهپیمایی یا انتخابات شرکت نکنیم ، اینکه این ها همه توطئه دشمن است ، اینها فلان و بهمان است، این ویروس ساخته شده در آزمایشگاه امریکاست برای سلطه بیشتر بر ما و انواع و اقسام ادعاهای این چنینی، باعث شد انسجام فکری مردم و هماهنگی ذهنی در میان گروههای مختلف مردم و نخبگان سیاسی، اجتماعی و کارشناسان به هم ریخت و در مقابل، تضاد و انشقاق بوجود آوردند و بعد هم نهایتا در مواجهه با این مساله و به تاخیر انداختن تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و کارساز در زمان مقتضی وضع ما به اینجا که هستیم رسیده که وزیر بهداشت در آستانه سال جدید و پس از بیش از یکسال با التماس از مردم می‌خواهد که رعایت کنند و در عمل هم فردی با وانت بار در شهر می‌گردد و باز به مردم التماس می‌کند که رعایت کنند. واقعا مضحک و دردی جانکاه است.

وی به اختلاف نظرها در خصوص مساله واکسن کرونا در کشور اشاره کرد و گفت: از همان موقع که بحث واکسن پیش آمد چقدر دیدگاهها ی متضاد، چه قدر آشفتگی بوجود آمد، در حالیکه به نظر من مواجهه با ویروس کووید ۱۹ واقعا یک فرصت بزرگ بود برای ایران و جامعه ما که در انواع گرفتاریها و مشکلات می سوخت، فرصتی می‌توانست بشود تا اینکه مردم به هم نزدیک‌تر شوند، مردم به رهبران سیاسی، اجتماعی‌شان نزدیک‌تر شوند، اعتماد اجتماعی تقویت شود و بسیاری از مشکلات اجتماعی ما تحت الشعاع این همبستگی بزرگ و در واقع این رویکرد ملی نسبت به مساله کرونا قرار گیرد.

وی با بیان وضعیت اعتماد اجتماعی در جامعه را بشدت وحشتناک توصیف کرد و گفت: بی اعتمادی نسبت به مدیران و بی اعتمادی نسبت به کارشناسان و کارشناسان نسبت به همدیگر و کارفرما نسبت به کارگر و کارگر نسبت به کارفرما و همینطور در همه اقشار و بخش‌های مختلف جامعه خیلی جدی است. اما نگرانی از شیوع ویروس کرونا می توانست محملی بشود برای وحدت، موضوعی بشود برای همدلی، برای اینکه همه به یک چیز دارند فکر می کنند، همه به یک نگرانی عمومی دارند می اندیشند و این نگرانی عمومی را اگر همه به آن می اندیشیدند و اگر اطلاعات درست می دادند و اگر می‌شد مردم را به خوبی با این اندیشه مشترک انسجام بخشید و ما بین نخبگان سیاسی و اجتماعی همدلی و همراهی ایجاد کرد و همه هر آنچه انرژی دارند، به صحنه بیاورند و برای مهار آن تلاش مشترک کنند، می توانستیم هم مساله کرونا را حل کنیم، هم کشور درگیر مشکلات اقتصادی عظیمی که امروز با آن مواجه هستیم نمی شد و هم اینکه در این میان، یک سرمایه کلان و بزرگی شکل می گرفت که می توانست ما را در فرموله کردن مسایل دیگر یاری رساند و همدلی و همکاری بوجود آورد، زیرا نتیجه همکاری و همدلی را می دیدیم و می دیدیم چقدر به نتایج مثبتی رسیده‌ایم.

وی ادامه داد: از آغاز خلقت، خداوند بسیاری از این مشکلاتی را که ما با آن روبرو بوده ایم به‌عنوان فرصتهایی ایجاد کرده که آدم ها و اجتماعات بشری به هم نزدیک تر شوند. مثلا جامعه ای که درگیر یک جنگ می شود، درون آن جامعه همبستگی اجتماعی تقویت می شود. یا اگر سیلیِ، زلزله ای در جایی اتفاق بیفتد، در اثر آن، آدم‌ها به هم نزدیک تر می شوند. اما شکافهای عمیق میان نخبگان سیاسی و اجتماعی مانع اصلی تحقق چنین همبستگی‌های اجتماعی است.

معید فر یادآور شد: الان هر مشکلی که بوجود می آید نه تنها زمینه همبستگی بیشتر ما را فراهم نمی‌آورد، بلکه این مشکل بهانه ای می شود برای اینکه این گروه سیاسی آن گروه سیاسی، این دسته از نخبگان آن دسته از نخبگان به‌عنوان رقیب از آن استفاده کند.

وی معتقد است امروز حقیقتا مساله ما چیزهایی مثل بیکاری و فقر و دیگر آسیبهای اجتماعی نیست، البته همه این مشکلات به طرزی وحشتناک هستند. مسایلی مثل قتل و خشونت، خودکشی و مانند آنها همه سر جای خود هستند و هر روز هم بیشتر می شوند. اما به نظر من هیج گرفتاری و مصیبتی بدتر از شکاف های عمیق میان نخبگان سیاسی و اجتماعی در جامعه نیست، این مساله اصلی است.
وی ادامه داد: اگر این فرصت برای جامعه و کشور ما بوجود می آمد که می شد برچنین شکافی فائق آمد، بدون تردید تمام آن مشکلات، نیازی به استخدام بهترین کارشناسان و متخصصان نداشت. منظور این نیست که بدون تخصص این مشکلات حل می شود، بلکه چنانچه اجماع بر سر مسائل وجود داشته باشد، می‌شد با کارشناسی در حد متوسط هم مسائل را حل کرد. چرا که وقتی یک سرمایه عظیمی به جریان افتد آن موقع می‌شود از همکاری مردم، همکاری گروه های مدنی و همکاری نهادها و گروههای اجتماعی و آحاد مختلف مردم برای مواجهه با مسائل جامعه بهره برد.

وی با بیان اینکه بدلیل فقدان همبستگی یا یک نوع اجماع بین نخبگان در عرصه های مختلف، می توانیم بگوییم چیزی به نام مساله اجتماعی نداریم ادامه داد: در حالی که ۱۰۰ سال پیش، بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای مواجهه با بحرانهای عظیمی که دنیا را تهدید می کرد اجتماع کردند و سعی کردند تا مشکلات جامعه و کشورهای خود را فرموله کرده و به مساله تبدیل کنند، ما امروز بعد از ۱۰۰ سال، همچنان درگیر تشتت، تفرق و پراکندگی در میان مشکلات و گرفتاریها هستیم و هر روز مشکلاتمان پیچیده تر می شود و راه برون رفت از آنها از بین می رود.

وی با بیان اینکه ما هنوز درک نمی کنیم که در چه دنیایی داریم زندگی می کنیم اظهار کرد: نمی دانیم که امروز حل مسائل جامعه دیگر مثل سابق نیست و نمی شود مشکلات را بدهیم دست یک فرد یا یک ناجی (مانند عصر پس از مشروطیت) تا حل کند. این همه گرفتاری را مگر یک نفر می تواند حل کند؟ مگر دولت یا حکومت به تنهایی می تواند حل کند؟ امروز اگر مردم مشارکت نکنند و اعتمادی به حاکمان و نخبگان نداشته باشند، هر چه که دولت بگوید مشکل ما این است مردم می گویند این فریب و دروغ است. با این وصف، آیا می شود مشکل را حل کرد؟ تا زمانی که ما نتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که تمام پتانسیل ها و ظرفیت های فکری و مادی جامعه به جریان بیفتد، قطعا وضعیت کشور بد و بحرانی‌تر از این که هست خواهد شد. اگر بهترین برنامه ها را هم داشته باشیم، نهایتا زمانی که می خواهیم آن را اجرا کنیم بدون توان ملی نمی‌توانیم.

وی افزود: امروز بدون مساله‌ای کردن مشکلات ما نمی توانیم برای آینده کشور یک راه برون رفتی از بحرانها و چالشهای بزرگ داشته باشیم. متاسفانه امروز کشور ما درگیر ابرچالش‌ها و عظیم ترین مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی است، اما هیچکدام از اینها مسئله اجتماعی جامعه ما نیست. یعنی مردم اجماعی بر سر مسائل خودشان ندارند و به عبارت دیگر اینها را مساله خودشان نمی‌دانند.

استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: یک گروه می گوید این مساله است، آن گروه می گوید این مساله نیست. این رقیب می خواهد بهره گیری خاص خودش را طرح مساله‌ای بکند و آن رقیب هم بهره خودش را از مساله دیگری می‌برد. بنابراین ما چیزی به نام مسائل اجتماعی که مورد توافق باشد نداریم.

 

وی با بیان اینکه امروز مساله جامعه ایران، شکاف عظیم میان نخبگان سیاسی اجتماعی و مردم است، افزود: ممکن است سوال شود که آیا این شکاف قابل درمان است؟ آیا از این شکاف می شود بیرون آمد؟ به نظر من پاسخ مثبت است. من سال گذشته وقتی ویروس کرونا مطرح شد، گفتم این یک فرصت است، البته به‌شرطی که بر سر این که این مساله ماست توافق کنیم و در یابیم که مساله امروز جامعه ما، فقدان اجماع، فقدان همبستگی، فقدان همکاری و همراهی میان نخبگان سیاسی و اجتماعی در وحله اول و مردم در مرحله دوم است. کافی است با فرموله کردن یک مساله که همه درگیر آن هستند و برای همه محسوس است آغاز کنیم و به تدریج زمینه همکاری ها را گسترش دهیم.

وی با اشاره به انحلال جمعیت امام علی افزود: این جمعیت ۲۰ سال زحمت کشیده و در شرایطی که کشور به شدت درگیر مشکلات و گرفتاری هاست، هزاران نفر یا ده‌ها هزار نفر از کودکان یا زنان سرپرست خانواده را کمک کرده و به آنان امکانات رسانده و آنان را توانمند ساخته است. امروز کار بجایی می رسد که این نظام سیاسی حتی این جمعیت را برنمی تابد و آن را به‌عنوان یک رقیب خودش حساب می کند که ممکن

است در آینده برایش دردسر بشود و ممکن است برایش مشکل ایجاد کند.

وی افزود: در نظامی که متاسفانه چنین تصوری وجود دارد که اگر چهار نفر از مردم دور هم جمع شوند، اگر چهار اندیشمند بخواهند در یک همایش با همدیگر بیاندیشند و گفتگو بکنند و بخواهند اجماعی پیدا کنند، ممکن است قدرتش را از دست بدهد، چه افق روشنی برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی وجود دارد؟

به اعتقاد معیدفر اگر بنیاد قدرت بر تفرقه و تشتت باشد، یا بر کنار گذاشتن نخبگان و مردم و نهادهای مدنی و جمعیت های منسجم مردمی باشد، ما چه آینده ای خواهیم داشت، برای برون رفت از مشکلات و پویش توسعه اقتصادی، اجتماعی چه افق روشنی در آستانه ۱۴۰۰ خواهیم داشت.

وی افزود: بدون تردید اگر در بر همین پاشنه بچرخد، کشور ایران از بین خواهد رفت و ما آینده روشنی نخواهیم داشت. مدتهاست من اصطلاح جامعه را هم بکار نمی برم برای اینکه مدتهاست آثار فروپاشی جامعه هویدا شده است. دهها سال در این کشور تلاش کرده اند تا میان مردم تفرقه و تشتت ایجاد کنند، مردم با یکدیگر همکاری نکنند، همراهی نداشته باشند، در گروهها و جمعیتها و حتی در قالب زیست محلی هم‌پیوندی نداشته باشند، سازمانهای مردم نهاد، احزاب و صنوف فعال نباشند و مردم هر روز به جان همدیگر بیافتند تا بقول قدیمی ها با حربه تقرقه بیانداز و حکومت کن خود را در خطر سقوط نبینند.

وی افزود: در نبود یا تضعیف جامعه، فاجعه بزرگی اتفاق افتاده است که نتایج آن غیرقابل پیش‌بینی است. این فاجعه اگر استمرار داشته باشد شک نکنید که ما در این آستانه، شرایطی به مراتب بدتر از آنچه که امروز در آن هستیم خواهیم داشت. حال در چنین شرایطی، اینکه عده‌ای انتخابات آتی را راه نجات دانسته و تلاش می کند تا این بیاید یا آن بیاید و با این شیوه ها و حیله ها امیدهای واهی در مردم ایجاد شود، مسلما هیچکدام از اینها جواب نمی دهد و کشور ما با بن بست های بسیار پیچیده تری روبرو است که با این شیوه‌های بارها تجربه شده و منسوخ، امکان خروج از آنها وجود نخواهد داشت.

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا